روستایی بود دور افتاده كه مردم ساده دل و
بی سوادی در آن سكونت داشتند. مردی شیاد از ساده لوحی آنان استفاده كرده و
بر آنان به نوعی حكومت می كرد...
روستایی بود دور افتاده كه مردم
ساده دل و بی سوادی در آن سكونت داشتند. مردی شیاد از ساده لوحی آنان
استفاده كرده و بر آنان به نوعی حكومت می كرد.
برحسب اتفاق گذر یك
معلم به آن روستا افتاد و متوجه دغلكاری های شیاد شد و او را نصیحت كرد كه
از اغفال مردم دست بردارد و گرنه او را رسوا می كند. اما مرد شیاد نپذیرفت.
بعد از اتمام حجت٬ معلم با مردم روستا از فریبكاری های شیاد سخن گفت و
نسبت به حقه های او هشدار داد.
بعد از كلی مشاجره بین معلم و شیاد
قرار بر این شد كه فردا در میدان روستا معلم و مرد شیاد مسابقه بدهند تا
معلوم شود كدامیك باسواد و كدامیك بی سواد هستند. در روز موعود همه مردم
روستا در میدان ده گرد آمده بودند تا ببینند آخر كار، چه می شود.
شیاد به معلم گفت: بنویس «مار»
معلم نوشت: مار
نوبت شیاد كه رسید شكل مار را روی خاك كشید.
و به مردم گفت: شما خود قضاوت كنید كدامیك از اینها مار است؟
مردم
كه سواد نداشتند متوجه نوشته مار نشدند اما همه شكل مار را شناختند و به
جان معلم افتادند تا می توانستند او را كتك زدند و از روستا بیرون راندند.
رستوران و سالن پذیرایی اسدی
آدرس : لارستان -شهرجدید - حدفاصل میدان امام خمینی و پمپ بنزین صالح پور - طبقه زیرین دانشکده علوم پزشکی
تلفن : 07152347809
امتیاز : | نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0 |